سفارش تبلیغ
صبا ویژن


در نبودت شعر گل ماتم شود / قامت یاس و اقاقی خم شود

روح من هر دم تو را خواند ولی / در حضورت آتش جان کم شود …

 

 

ای ثانیه ها مرا تب آلود کنید / سرتاسر خانه را پر از عود کنید

چشمان حسود کور، عاشق شده ام / اسفند برای دل من دود کنید …

 

 

 

همیشه درد از دیگران است، گاه از نبودنشان، گاه از بودنشان …

 

بر لبم کس خنده ای هرگز مدید الا مگر

در میان گریه بر احوال خود خندیده ام …

 

از بس خوابت را دیده ام دیگر نمی گویم “خوابم می‌‌آید”

می‌گویم “یارم می آید” وعده ی ما همان رویای‌ همیشگی …

 

 

دلم را پیش خود پابند کردی / ولی گفتی تو یک دنیای دردی

غرورم را شکستی بی تفاوت / برو فکر کن همیشه خیلی مردی …

 

من آن ابرم که می خواهد ببارد / دل تنگم هوای گریه دارد

دل تنگم غریب این در و دشت / نمی داند کجا سر می گذارد …

 

دوستت دارم

این تعارف نیست

زندگی من است …

 

یه جهان قاصدک ناز به راحت باشد / بوی گل، نذر قشنگی نگاهت باشد

خداوند شب و روز تمام لحظات / پشت و پناه تو عزیزم باشد …

 

دلم را مبتلایت کرده بودم

خودم را خاک پایت کرده بودم

ندانستم بی وفا هستی وگرنه

همان اول رهایت کرده بودم !

 

بی وفا!!

ایـن روزهـا نـه مـجـالـی

بـرای دلـتـنـگـی دارم

و نـه حـوصـلـه ات را..

ولـی بـا ایـن هـمـه،

گـاه گاهـی دلـم هـوای تـو را مـیکـنـد …

 

یک شب خیال چشم تودیدیم به خواب

ز آن شب دگر، به چشم ندیدیم خواب را …

 

همیشه داشتن ” بهترین ها ” به آدم غرور خاصی میده

من مغرور ترینم، چون تو بهترینی …

 

امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری، که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچ کس دیگر، فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود، دلش آغوش گرم میخواهد.

 

یارم از بهر فراقت به کجا سر بزنم / شوق دیدار تو دارم، به کجا پر بزنم… ؟

 

دلم درد می کند. انگار خام بودند خیال هایی که به خوردم داده بودی …

 

رشته ی محبت را باید به ضریح دلی بست که خیال کوچ کردن نداشته باشد…

 

دگر درد دلم درمان ندارد / مسیر عاشقی پایان ندارد

مرا در چشم خود آواره کردی / نگاهت دور برگردان ندارد…

 

گـفـت : بـگـو ضـمـایـر را

گـفـتـم : مــَن مـَن مـَن مــَن مَــن مــَن

گـفـت:فــقـط مــن ؟

گـفـتـم: بـقـیـه رفـتـه انـــد…

 

قدِ تو به عشق نمیرسید، غرورم را زیر پایت گذاشتم تا برسد، اما باز هم نرسید…

 

اگر تنهایی ام چشم مرا بست / اگر دل از تنم افتاد و بشکست

فدای قلب پاک آن عزیزی / که در هر جا که باشد یاد ما هست…

 

باران که می بارد همه چیز تازه می شود، حتی داغ نبودنِ تو…

 

با اینکه ازم دوری اما هر وقت دستمو میزارم رو قلبم، میبینم سر جاتی !

 

بی تو اما عشق بی معناست، می دانی؟

دستهایم تا ابد تنهاست، می دانی؟

آسمانت را مگیر از من، که بعد از تو

زیستن یک لحظه هم، بی جاست، می دانی؟

 

پاهایم را که درون آب می زنم، ماهی ها جمع می شوند

شاید این ها هم فهمیده اند / عمری “طعمه روزگار”بوده ام…

 

 

بی سر و پایم سر وپایم توباش

مانده ی راهم ره و هادی تو باش

گر برهند عالم و آدم ز من


   مدیر وبلاگ
نویسندگان وبلاگ -گروهی
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :104
بازدید دیروز :65
کل بازدید : 259343
کل یاداشته ها : 373


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ